مفهوم نیروی«کی» +مثال
کتاب "ذِن در هنر های رزمی" نوشته ی جو هیامز ، نویسنده مشهور آمریکایی است
وی هنر رزمـی را با رشـته ی کِنپو کـاراته زیـر نظراِد پارکر شروع کرده و در رشته های مختلف رزمی از جمله وینگ چون ، هاپکیدو ، جیت کاندو و آی کی دو و ... ممارست داشته.
این کتاب شامل تجربیات وی در زمینه ی هنر های رزمی است که به زبانی ساده و گرم ، خاطرات آموزنده ی خود را بیان داشته.
در ادامه مطلب بخشی از کتاب تحت عنوان «قدرت "کی" خود را افزایش دهید» را از نظر می گذرانیم. خواندن این خاطره را به همه رزمیکاران عزیز به خصوص علاقه مندان به هنر آی کی دو پیشنهاد می کنم...
ذن در هنر های رزمی
قدرت کی خود را تقویت کنید
در آخرین مرحله از بررسی هنر های رزمی ، به آی کی دو «هنر آرام» رسیدم.البته از وجود هنر آی کی دو با اطلاع بود و علاقه مند بودم که روزی آن را فرا گیرم ، ولی شدیدا درگیر فراگیری کاراته بودم و می بایستی صبر می کردم. سپس چند سال پیش در طی سفری به لندن ، اعلان یک سخنرانی در مورد آی کی دو ، توجهم را جلب کرد و تصمیم گرفتم در آن سخنرانی شرکت نمایم.
جلسه ی سخنرانی در فروشگاهی که به مدرسه ی فراگیری هنرهای رزمی تبدیل شده بود ، انجام می شد. سالن تمرین مملو از تماشاگرانی بود که چهار زانو روی یک حصیر نشسته بودند و استاد را تماشا می کردند. استاد ، یک جوان ژاپنی بودکه یک بالا پوش بی آستین و یک هاکاما[1]ی سیاه رنگ یا دامن که یونیفرم مخصوص اساتید آی کی دو است ، بر تن داشت.
او در جمع گروهی از مردان خشن که تعدادشان به شش نفر می رسید ، بسیار آسیب پذیر و ضعیف می نمود. با نزدیک شدن مردان به استاد ، او همچنان آرامش و سکوت خود را حفظ کرده و در مقابل آن موج همچنان ایستاده بود. ناگهان آنان یکصدا با فریادی گوش خراش به او حمله کردند.
دریافت
حجم: 6.25 کیلوبایت
پس از آن حمله اتفاق کم نظیری افتاد. استاد همانند آب در آن توده جریان یافت. به نظر می رسید که هاکامای استاد آن ها را احاطه کرده باشد. هر بار که آن ها خواستند ضربه ای به جسم او وارد آورند ، با جای خالی او مواجه شدند. او با حرکت خود باعث به هدر رفتن انرژی حمله کننده ها می شد و بدین ترتیب یکی یکی آن ها را از صحنه ی زد و خورد خارج می ساخت.
تمام این اتفاقات در چند دقیقه رخ داد ، استاد همچنان آرامش و خونسردی خود را حفظ کرده بود. در حالی که بر دهانش لبخندی نقش بسته بود ، روبه سوی حضار نمود و در جواب تشویق تماشاگران به آن ها تعظیم کرد ، سپس متواضعانه به شاگردان تعظیم کرد و آن ها نیز با احترام بسیار در مقابل او ، این عمل را تکرار کردند. استاد آن چنان آرام حرکاتش را انجام می داد که من مطمئن بودم کاسه ای زیر نیم کاسه است. چیزی که دیده نمی شد و توضیحی هم در مورد آن داده نشده بود. او در جواب این سؤال که آیا نیروی خارق العاده ای وجود دارد که بتوان چنین قدرتمندانه در مقابل حریفان ظاهر شد ، پاسخ داد : «بله وجود دارد و آن نیروی "کی" است. نیرو یا انرژی نامرئی زندگی که دیده نمی شود ، ولی بسیاری ازهنرمندان رزمی خصوصا هنرمندان آی کی دو کا می آموزند که چگونه آن را تقویت کنند.»
به منظور نمایش دقیق تر ، او از چند تماشاگر علاقه مند ، دعوت کرد تا او را از روی تشک میدان نمایش بلند کنند. این کار به نظر نسبتاً ساده می نمود ، بنابراین من هم داوطلب انجام این عمل شدم. من دور کمر استاد را محکم گرفتم و سعی کردم او را بلند کنم ، ولی نتوانستم حتی از جایش تکان دهم. اگر چه من از او حداقل 20 کیلو سنگیر تر بودم ، اما به نظر می رسید که او به زمین چسبیده است. سپس از من خواست که با مشت به او ضربه بزنم. در حالی که مشت من هنوز نصف فاصله تا بدنش را طی نکرده بود ، احساس کردم که بدنم به طور محکم ولی آرام به تشک کوبیده شد. تا آن زمان هرگز با چنین قدرتی به زمین کوبیده نشده بودم.ایریمی ناگه
در حالی که کمکم می کرد تا از جایم برخیزم گفت : «این نمونه ای از "کی" است.»
پرسیدم : «چگونه می توان آن را در خود تقویت کنم؟»
او معما وار جواب داد : «فقط با تمرین و حالت روحی صحیح.»
تصمیم گرفتم که زمان ورودم به لس آنجلس بیشتر در مورد آی کی دو تحقیق به عمل آورم.
پس از یافتن یک مدرسه ی آی کی دو ، شروع به یادگیری آن که برایم تازگی داشت ، کردم. در این مدرسه دائماً نام "کی" به گوش می رسید. من پس از گذراندن یکی از دوره های ابتدایی از کمک مربی که فردی سبزه رو و لاغر اندام بود ، خواهش کردم که "کی" را برایم تشریح کند.
دریافت
عنوان: روز مباهله
حجم: 6.26 کیلوبایت
او توضیح داد که : «هیچ کس نمی تواند آن را تفسیر کند ، ولی شما می توانی آن را تجربه کنی.الان من در حالی که بازوانم را مستقیم به سمت جلو باز کرده ام ، در کنار تشک نمایش می ایستم و شما مستقیماً به طرف بازو های من حرکت کن.»
سپس طبق گفته ی او به سوی بازوانش حرکت کردم که البته بازوانش مانع از پیشروی ام شدند. او گفت : «خوب حالا از شما می خواهم به شیئی که جلو روی شماست و پشت بازوانم قرار دارد فکر کنی
و به طرف آن حرکت کنی.»
و من یکبار دیگر طبق دستورات عمل کردم و به طرف بازو ها و پشت بازو های او حرکت کردم. او گفت : «در این مرحله شما انرژی ات را کاملاً به جلو هدایت می کنی.
الان بازو های خود را از شانه به جلو دراز کن و دست هایت را روی شانه های من بگذار و عضلات بازو هایت را سفت کن.»
او با وارد آوردن فشار به داخل آرنج هایم به آسانی بازو هایم را خم کرد.
او گفت : «حال کمی بازو هایت را از ناحیه ی آرنج خم کن و در حالی که آن ها بر شانه های من قرار دارند ، به آن ها استراحت بده. در این بین تصور کن که بازو هایت همچون شلنگی است که آب در آن جریان دارد و از نوک انگشتانت به داخل نهری در بی نهایت می ریزد.»
این بار او با دو دستش بازویم را کشید ولی علی رغم نیروی زیادی که به کار برد نتوانست آن را خم کند.
او گفت : «این مثالی از "کی" است و هر کس مقداری از آن را دارد ، حتی یک بچه. آیا تا به حال سعی کرده ای بچه ای را که تمایلی به بلند شدن ندارد ، از جایش بلند کنی؟ بچه ، زمانی که مایل نباشد بلند شود ، سنگین تر به نظر می رسد ، ولی زمانی که خود بچه تمایل به بلند شدن داشته باشد ، بسیار سبک تر به نظر می رسد. علت این امر این است که ذهن حقیقتاً یک منبع قدرت است و زمانی که ذهن و جسم با هم هماهنگ شوند ، "کی" خود را آشکار می سازد. در اثر تمرین و ممارست شما قادر خواهی بود "کی" را با اراده ی خود به کار بگیری.»
ادامه اش رو چون حوصله دوستان و اساتید سر نره نذاشتم،إنشاءالله ،اسم کتابش هست تومتن،کسی مایل بود،بخونه.
آیکیدو یک هنر رزمی هست که فوق العاده احتیاج به تفکر و تأمل داره،بنابراین همه اش تو تمرین جسمی خلاصه نمیشه،گاهی باید در موردش مطالعه کرد
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.